یک سال پیش، پاسخ این سؤال برای دولت به طوری منطقی روشن به نظر میرسید: تهران به تصمیم دونالد ترامپ مبنی بر خروج از توافق اولیه ۲۰۱۵ (معروف به برنامه جامع اقدام مشترک یا J.C.P.O.A.) پاسخ داده بود؛ آن هم با غنیسازی اورانیوم تا سطوح خلوص بالاتر و نزدیک شدن به نقطه بیبازگشت هستهای... ممانعت ایران از توافقی جدید که بر مبنای آن محدودیتهایی برای غنیسازیاش ایجاد شود، فوریت دستیابی به توافق هستهای را بیشتر نشان داد... چون به نظر میرسید که این کشور قرار است زودتر از آنچه انتظارش میرفته از خط پایان هستهای بگذرد.
اما حالا ما در جهانی با شرایط متفاوت زندگی میکنیم. جهانی که در آن روسیه و چین (که هر دوشان از طرفین درگیر در معاهده برجام هستند) قطعاً همسو و خیرخواه ایالات متحده نیستند... جهانی که در آن عربستان سعودی و امارات متحده عربی در بحبوحه بزرگترین بحران ژئوپلتیک قرن بیستویکم، به تماسهای تلفنی جو بایدن هم پاسخ نمیدهند. شاید لازم باشد دولت پیش از امضای مجدد قراردادی جدید با دقت بیشتری به پیامدهای گسترده آن فکر کند.
تا این لحظه این مهم (در نظر گرفتن پیامدهای احتمالی) مدنظر قرار نگرفته است. گفته میشود که این معاهده اساساً نهایی شده است و طرفین نیز از چانهزنی در مورد آخرین موضوع که خارج کردن سپاه پاسداران ایران (که به بیان واشنگتن مسئول کشتن صدها امریکایی است) از فهرست سازمانهای تروریستی خارجی و لیست تحریمها است، سر باز میزنند.
در اوایل ماه جاری آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، در پاسخ به این سؤال که آیا حمله روسیه به اوکراین، تأثیری بر مذاکرات هستهای خواهد داشت یا خیر، به مارگارت برنان از CBS گفته بود: «اینها دو موضوع کاملاً متفاوت از یکدیگرند و به هیچ وجه ربطی به هم ندارند.»
اما این دو موضوع از نظر بزرگی و کوچکی (در مقیاس) و همینطور از ابعاد تاکتیکی و استراتژیک به یکدیگر ربط دارند. ایالات متحده حتی به صورت مستقیم با تهران مذاکره نمیکند. ایرانیان به امریکاییها اجازه ورود به اتاق را نمیدهند و دولت امریکا نیز به طرزی باورنکردنی مخالفتی با این موضوع نکرده و در عوض به واسطههای خود در این زمینه اتکا کرده است.
و آن واسطهها چطور کار میکنند؟ میخائیل اولیانوف، دیپلمات ارشد روسیه در مذاکرات، اوایل این ماه در مصاحبهای گفت: «کاملاً صادقانه میگویم که ایران بسیار بیشتر از آنچه که انتظارش را داشته، دریافتی داشته است... خیلی بیشتر. دوستان چینی ما نیز این میان نقش بسیار مفید و کارآمدی در مذاکرات داشتند.»
شاید اولیانوف اغراق میکرد. اما مسکو «با» و یا «بدون» این توافق هم قادر به ساخت نیروگاههای هستهای در ایران (صرفنظر از تحریمهای جنگ در اوکراین) خواهد بود. و پکن، که در سال ۲۰۲۱، یک شراکت استراتژیک ۲۵ ساله به ارزش ۴۰۰ میلیارد دلار را با تهران امضا کرده نیز قادر خواهد بود تجارت پرسودی را بدون نگرانی از تحریمهای ایالات متحده با ایران به انجام برساند.
اگر این موضوع را بگذاریم کنار، با وجود پیمان دوستی «بدون محدودیت»ی که در ماه فوریه میان ولادیمیر پوتین و شی جین پینگ بسته شد، توافق با ایران (از نگاه یک منتقد و تحلیلگر امریکایی) چیزی جز گامی به سوی یک پیمان جدید سهجانبه ضددموکراتیک نخواهد بود.
اما نکته مثبت این توافق هستهای چیست؟ سال گذشته آنتونی بلینکن قول داد که توافق جدید «طولانیتر و قویتر» خواهد بود. ضمن آنکه او به این نکته اشاره کرد که ایالات متحده به دنبال تمدید برخی از مفادی در برجام است که در حال منقضی شدناند. همچنین که در جستجوی اِعمال محدودیتهای بیشتری برای آزمایشات موشکهای بالستیک ایران است.
به طور روشن معلوم نیست که آیا توافق جدید به تمام اهداف خود خواهد رسید یا خیر... ولی حداقلش این است که احتمال دارد «زمان شکست» (یعنی زمان دستیابی به اورانیوم غنیشده برای ساخت بمب) را از سه هفته به حدود شش ماه افزایش دهد. همانطور که به دنبال آن هستند که یک رژیم بازرسی هستهای ایجاد کرده و به دیپلماسی آینده فرصت بیشتری بدهند. خصوصاً که در حال حاضر توجه جهانیان به سوی دیگر جلب شده و از بحران هستهای محتوم در خاورمیانه غافل ماندهاند.
دولت امریکا سخت در تلاش است معاهدهای را با ایران امضا کند که پاسخی لازم و کافی برای مشکلی باشد که هر راهحل دیگری در مقام مقایسه با آن شکست بخورد (خلاصه که بهترین راهحل باشد میان تمام گزینههایی که تاکنون در نظر گرفته و یا در آینده در نظر میگیرندشان). همچنین که بار دیگر تأکید شده است که چنانچه ایران به دنبال بمبگذاری باشد: «تمام گزینهها روی میز هستند».
فقط اینکه به نظر میآید هیچکس تضمینهای امنیتی ایالات متحده را باور ندارد... به خاطر همین هم هست که تماسها رد میشوند. دستیابی به توافق هستهای با ایران شاید برای وزارت امور خارجه امریکا حکم یک پیروزی دیپلماتیک داشته باشد، اما در واقع شکستی استراتژیک است؛ چون هیچ کاری انجام نمیدهد مگر به تأخیر انداختن یک بحران.. که این کار را هم در ازای تقویت دشمنانمان (از زبان تحلیلگر امریکایی) انجام میدهد.
تهران در اوایل ماه جاری با موشکهای بالستیک به هدفهایی در عراق حمله کرد (از طریق حوثیهای نیابتی خویش) و در ماه ژانویه نیز حملات موشکی را به ابوظبی انجام داد. ایران با وجود توافق هستهای به کشوری تبدیل خواهد شد که با دهها میلیارد دلار درآمد نفتی و در غیاب تحریمها، خود را بازسازی میکند... در چنین شرایطی چه تصوری برای همسایگان این کشور ایجاد خواهد شد؟
موضوعی که دولت امریکا و دوستانش به شدت آن را انکار میکنند این است که با وجود چالش ژئوپلتیکیِ حالحاضری که ایالات متحده با آن روبروست، ما (امریکا) ضعیف هستیم... در تضاد با همیم، پریشانیم و تفرقه داریم. هرچند که مقاومت قهرمانانهی اوکراینیها در مقابل حملات روسیه، با کمکهای نظامی امریکا و با قدرت تحریمهای خودِ ما انجام پذیرفته است... و این مسئله تا حدی به تغییر این نگرش کمک کرده است. اما ما کماکان تا دستیابی به پیروزی [از هر نوعش] فاصله زیادی داریم... چه رسد به اینکه در برابر محور جدید خودکامگی، دست بالا را هم داشته باشیم.
موضوع این است که توافقی که ما را از توافق قبلیمان ضعیفتر و رامتر کند، در برههای که درگیر بادهای مخالف دیگری نیز هستیم، نتیجهای واژگونه خواهد داشت.
#روزنامه اینترنتی فراز #سایت فراز
این خبر تکمیل میشود
هشدار جدی پزشکان و متخصصان عفونی
بررسی دو گروه فیکنیوز
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک